مصونیت در مقابله با ترس نمونه

ایمان بدون چون و چرا 

ترس و بی ایمانی روشنفکرانه نیست ، اما واکنش عاطفی قلبی و نتیجه کم ایمانی و عدم اعتماد به خداست ، بدان معنا که ریشه بی ایمانی در عقل و درک نیست بلکه در قلب است ،

که متاسفانه، این تعریف در مورد ایمان در همه جوانب میان مذهبیون میباشد . ایمان اصیل وفا دارا نه  بر پایه پذیرش بدون شرط و اطاعت از خداوند است . 

نامه به عبرانیان  فصل  ۱۰    (ترجمه قدیم) 

 ۲۳ و اعتراف امید را محکم نگاه داریم زیرا که وعده دهنده امین است.

ما همه چیز را در دستان عیسی مسیح قرار میدهیم در اعتماد به کلام او بر میخیزیم و بدنبالش میرویم . اعتماد به خداوند یک زیر بنا و اصل کتاب مقدس است . این طرز فکر و جهان بینی ماست . 

ایوب  فصل  ۱۳    (ترجمه قدیم) 

 ۱۵ اگرچه مرا بکشد، برای او انتظار خواهم کشید. لیکن راه خود را به حضور او ثابت خواهم ساخت.

این اصلیست که دنبال میکنیم . عیسی مسیح انتظار دارد تا بدین صورت به او اعتماد کنیم .

 ¬چگونه بدانیم ؟ او در انجیل لوقا جمله ایی چشمگیر را میگوید 

  انجیل لـوقـا  فصل  ۲۱    (ترجمه قدیم) 

 ۱۶ و شما را والدین و برادران و خویشان و دوستان تسلیم خواهند کرد و بعضی از شما را به قتل خواهند رسانید.

 ۱۷ و جمیع مردم به جهت نام من شما را نفرت خواهند کرد.

 ۱۸ ولکن مویی از سر شما گُم نخواهد شد.

او انتظار اعتماد ما را در دارد، برآنچه واقعه میشود . 

ایمان به این معنا نیست، که فقط کلام را تایید کنیم یا معلم متخصص باشیم ، ما میتوانیم تئوری را آموخته باشیم . اما در اعتماد تو خالی باشیم . 

ایمان به معنای اعتماد کودکانه و تسلیم کامل زندگی به عیسی مسیح است . 

مثلا با شرط گذاشتن به اینکه ایمان میآورم  اگر به دعایم پاسخ بدهی !

اگر قرار بود خدا به هر دعا و تقاضای ما آنگونه که ما دوست داریم و در زمان ما پاسخ بدهد. به پس دیگر احتیاجی به ایمان نداشتیم . پس باید دائما به یاد بیاوریم .که خدا خداست و ما نیستیم . 

اگر اصرار داشته باشیم که بدانیم . چرا خدا کاری انجام میدهد و یا نمیدهد و آن دلیل و شرط اعتماد خود بدانیم پس ایمان واقعی نداریم . خدا هیچ شرطی را برای اعتماد به او نمیپذیرد و خالق هستی در مقابل چهارچوب کوچک الگوی این دنیا خم نمیشود . تا ما را ترغیب به ایمان سازد . اگر ایمان نیاوریم ما ضرر میکنیم نه او – باشد که هرگز به خداوند و رحمت و محبتش شک نکنیم . 

نامه به عبرانیان  فصل  ۱۱    (ترجمه قدیم) 

 ۱۶ لکن الحال مشتاق وطنی نیکوتر یعنی (وطن) سماوی هستند و از اینرو خدا از ایشان عار ندارد که خدای ایشان خوانده شود، چونکه برای ایشان شهری مهیا ساخته است.

مزامیر  فصل  ۳۴    (ترجمه قدیم) 

 ۸ بچشید و ببینید که خداوند نیکو است. خوشا بحال شخصی که بدو توکل می‌دارد.

اگر واقعا ایمان داریم که او وجود دارد پس تشخیص دادیم او نیکوست و ما را دوست دارد روح ما مثل کودکی در آغوش پدر صلح و آرامش میابد .      

 .آنکه در ستر حضرت اعلی نشسته است، زیر سایة قادر مطلق ساکن خواهد بود

. آمین  درباره خداوند می‌گویم که او ملجا و قلعه من است و خدای من که بر او توکل دارم.