حبقوق ‮مقدمه‬

مقدمه
حبقوق نبی این کتاب را احتمالاً بین سالهای ۶۰۵ و ۵۸۶ ق.م. نوشته است. در کتابش سؤالی مطرح می‌کند مبنی بر اینکه چرا قوم یهود تا این حد پلید و گناهکار شده‌اند. او از آنان می‌خواهد که توبه کنند و از شرارت خود دست بردارند والا خداوند دشمن شمالی آنان، بابِلی‌ها را می‌فرستد تا سرزمین یهودا را با خاک یکسان کنند. در ضمن حبقوق اضافه می‌کند که خداوند به موقع خود بابِلی‌ها را نیز که بدتر از یهودیان هستند نابود خواهد کرد.
حبقوق همچنین یادآور می‌شود که در زحمات و مشکلات باید به خاطر داشت که خداوند امین و وفادار است و باید به او اعتماد داشت. حبقوق در کتابش سؤالاتی مطرح می‌کند و منتظر می‌ماند تا خداوند به آنها پاسخ گوید.
در آخرین فصل کتاب، حبقوق دعای خود را به صورت سرودی ارائه می‌دهد. کلمات این سرود حاکی از ایمان حبقوق است به خدایی که با قدرت خویش عالم هستی را اداره می‌کند و بر آن تسلط کامل دارد. با وجود مشکلات و ناکامی‌های زندگی، ایمان حبقوق محکم و پابرجاست و او را از شادی خداوند سرشار می‌سازد: «هر چند درخت انجیر شکوفه ندهد و درخت انگور میوه نیاورد، هر چند محصول زیتون از بین برود و زمینها بایر بمانند، هر چند گله‌ها در صحرا بمیرند و آغلها از حیوانات خالی شوند، اما من شاد و خوشحال خواهم بود، زیرا خداوند نجا‌ت‌دهندۀ من است.»

اکنون انتخاب شده:

حبقوق ‮مقدمه‬: PCB

های‌لایت

به اشتراک گذاشتن

کپی

None

می خواهید نکات برجسته خود را در همه دستگاه های خود ذخیره کنید؟ برای ورودثبت نام کنید یا اگر ثبت نام کرده اید وارد شوید

YouVersion از کوکی ها برای شخصی سازی تجربه شما استفاده می کند. با استفاده از وب سایت ما، استفاده ما از کوکی ها را همانطور که در خط مشی رازداریتوضیح داده شده است، می پذیرید