YouVersion Logo
Search Icon

مراثی اِرمیا 4

4
مکافات اسرائیل
1چگونه طلا برق خود را از دست داده،
و زرِ ناب تبدیل گشته است!
سنگهای گرانبها و مقدس
بر سر هر کوچه‌ای پاشیده شده است.
2چگونه فرزندانِ ارجمندِ صَهیون
که با طلای ناب برابری می‌کردند،
اکنون همچون ظروف سفالین شمرده می‌شوند
که کارِ دست‌کوزه‌گری بیش نیست!
3حتی شغالان نیز پستانهای خود را پیش آورده،
بچه‌های خود را شیر می‌دهند،
اما قوم عزیز من، همچون شترمرغانِ بیابان،
سنگدل گشته است.
4زبان اطفالِ شیرخواره
از فرط تشنگی به کامشان می‌چسبد؛
کودکان برای لقمه‌نانی التماس می‌کنند،
اما کسی به ایشان نمی‌دهد.
5آنان که روزی طعام لذیذ می‌خوردند،
اکنون در کوچه‌ها بینوا گشته‌اند؛
آنان که در جامه‌های ارغوان پرورش یافته بودند،
اکنون مَزبَله‌ها را در آغوش می‌گیرند.
6زیرا مکافات قوم عزیز من
از مکافات سُدوم عظیمتر است،
که در لحظه‌ای واژگون شد،
بی‌آنکه کسی دستِ یاری به سویش دراز کند.
7برگزیدگانش از برف پاکتر بودند،
و از شیر سپیدتر؛
بدنهایشان از لَعل سُرختر بود،
و شمایل ایشان چونان یاقوت کبود.
8اما اکنون روی ایشان از دوده سیاه‌تر شده،
و در کوچه‌ها شناخته نمی‌شوند؛
پوستشان به استخوانهایشان چسبیده،
و خشک شده، مانند چوب گردیده است.
9کشتگانِ دَمِ شمشیر،
از قربانیان قحطی کامرواترند،
که مصدوم از نبودِ محصول زمین،
کاهیده می‌شوند.
10زنان مهربان به دستان خویش
فرزندان خویش را پختند؛
که به گاهِ نابودیِ قوم عزیز من
خوراک ایشان شدند.
11خداوند خشم خود را به‌کمال جاری کرده،
و غضب آتشینش را فرو ریخته است؛
او در صَهیون آتشی برافروخته،
که بنیانش را سوزانیده است.
12پادشاهان جهان باور نمی‌داشتند،
و نه هیچ‌یک از ساکنان زمین،
که خصم و دشمن به دروازه‌های اورشلیم
راه توانند یافت.
13اما این به سبب گناه انبیایش واقع گردید،
و به سبب عِصیان کاهنانش،
که خون پارسایان را
در میان شهر ریختند.
14اکنون همچون کوران
در کوی و بَرزن سرگردانند؛
چنان از خون نجس گردیده‌اند،
که کسی جامۀ ایشان را لمس نتواند کرد.
15مردم بر ایشان فریاد سر داده، می‌گویند:
«دور شوید! نجس!
دور شوید! دور شوید!
چیزی را لمس مکنید!»
پس گریزان شدند و سرگردان،
و در میان قومها گفتند:
«آنان را دیگر در میان ما جایی نیست!»
16حضور خداوند ایشان را پراکنده ساخته،
و دیگر توجهی بدیشان ندارد.
دیگر نه اعتنایی به کاهنان می‌شود،
و نه لطفی به مشایخ.
17چشمان ما از انتظارِ بیهوده برای کمک،
کم‌سو گشته است؛
بر دیدبانگاه‌های خود انتظار کشیدیم،
برای قومی که نجات نمی‌توانستند داد.
18قدمهای ما را می‌پاییدند،
چندان که در کوچه‌های خود راه نمی‌توانستیم رفت؛
سرانجامِ ما نزدیک شده و روزهای ما پایان یافته بود،
زیرا که اَجَل ما رسیده بود.
19تعقیب‌کنندگانِ ما،
از عقابهای آسمان چابک‌تر بودند؛
بر کوهها تعقیبمان کردند،
و در صحرا به کمینمان نشستند.
20مسیحِ خداوند که نَفَس ما بود،
در حفره‌های آنها گرفتار آمد،
همان که درباره‌اش می‌گفتیم:
«زیر سایۀ او در میان قومها زیست خواهیم کرد.»
21شادی کن و مسرور باش، ای دختر اَدوم،
ای که در سرزمین عوص ساکنی؛
به تو نیز این پیاله خواهد رسید،
و مست شده، خود را عریان خواهی ساخت.
22ای دختر صَهیون، مکافات گناه تو به انجام رسیده است؛
او تو را بیش از این در تبعید نخواهد داشت.
لیکن تقصیر تو را ای دختر اَدوم مجازات خواهد کرد،
و گناهان تو را منکشف خواهد ساخت.

Highlight

Share

Copy

None

Want to have your highlights saved across all your devices? Sign up or sign in

YouVersion uses cookies to personalize your experience. By using our website, you accept our use of cookies as described in our Privacy Policy