1
اول پادشاهان 12:19
مژده برای عصر جدید
بعد از زلزله آتش بود، امّا خداوند در آتش نبود و بعد از آتش صدای ملایمی شنیده شد.
Compare
Explore اول پادشاهان 19:12
2
اول پادشاهان 4:19
امّا خودش یک روز در بیابان راه پیمود و زیر سایهٔ درختی نشست و آرزوی مرگ کرد و گفت: «خدایا، دیگر مرا بس است. جان مرا بگیر، زیرا من از نیاکانم بهتر نیستم.»
Explore اول پادشاهان 19:4
3
اول پادشاهان 11:19
خداوند به او گفت: «بیرون برو و در بالای کوه نزد من بایست.» آنگاه خداوند از آنجا گذشت و باد شدیدی فرستاد که کوه را شکافت و صخرهها را فرو ریخت، امّا خداوند در باد نبود. باد از وزیدن ایستاد، آنگاه زلزله شد، امّا خداوند در زلزله نبود.
Explore اول پادشاهان 19:11
4
اول پادشاهان 13:19
هنگامیکه ایلیا صدا را شنید، صورت خود را با ردای خویش پوشاند و رفت و در دهانهٔ غار ایستاد. آنگاه صدایی به او گفت: «ایلیا، اینجا چه میکنی؟»
Explore اول پادشاهان 19:13
5
اول پادشاهان 9:19
وارد غاری شد تا شب را در آنجا سپری کند. ناگهان خداوند به او گفت: «ایلیا، اینجا چه میکنی؟»
Explore اول پادشاهان 19:9
6
اول پادشاهان 8:19
او برخاست و خورد و نوشید و چهل شبانهروز با نیروی آن خوراک تا به کوه سینا، کوه خدا رفت.
Explore اول پادشاهان 19:8
7
اول پادشاهان 5:19
سپس زیر درخت دراز کشید و به خواب رفت. ناگهان فرشتهای او را لمس کرد و گفت: «برخیز و بخور!»
Explore اول پادشاهان 19:5
8
اول پادشاهان 7:19
فرشتهٔ خداوند برای دومین بار آمد و او را لمس کرد و به او گفت: «برخیز و بخور، زیرا سفر برای تو دشوار خواهد بود.»
Explore اول پادشاهان 19:7
9
اول پادشاهان 10:19
او پاسخ داد: «ای خداوند خدای متعال، من همیشه تو را خدمت کردهام، تنها تو را؛ امّا مردم اسرائیل پیمان خود را با تو شکستهاند، قربانگاههای تو را ویران کردهاند و انبیای تو را کشتهاند. من تنها باقی ماندهام و اینک آنان قصد جان مرا دارند.»
Explore اول پادشاهان 19:10
10
اول پادشاهان 6:19
به اطراف نگاه کرد و یک قرص نان، كه روی سنگهای داغ پخته شده بود و یک کوزهٔ آب نزدیک سر خود دید. او خورد و نوشید و دوباره دراز کشید.
Explore اول پادشاهان 19:6
11
اول پادشاهان 2:19
آنگاه ایزابل برای ایلیا پیام فرستاد: «مگر خدایان مرا بکشند، وگرنه تا فردا همین موقع، همان کاری را که با انبیای من کردی با تو خواهم کرد.»
Explore اول پادشاهان 19:2
12
اول پادشاهان 18:19
با این وجود هفت هزار نفر را كه هنوز به من وفادارند و در مقابل بت بعل تعظیم نكردهاند و آن را نبوسیدهاند در اسرائیل زنده خواهم گذاشت.»
Explore اول پادشاهان 19:18
13
اول پادشاهان 19:19
پس ایلیا از آنجا رفت و الیشع، پسر شافاط را یافت که شخم میزد. دوازده جفت گاو نر در جلوی او بودند و او با جفت دوازدهم بود. ایلیا از کنار او گذشت و ردای خود را روی دوش او انداخت.
Explore اول پادشاهان 19:19
14
اول پادشاهان 21:19
پس بازگشت و یک جفت گاو را سر برید و آنها را با چوب گاوآهن پخت و به مردم داد و آنها خوردند. آنگاه برخاست و به دنبال ایلیا رفت و به خدمت او پرداخت.
Explore اول پادشاهان 19:21
15
اول پادشاهان 20:19
الیشع گاوها را رها کرد و به دنبال او دوید و گفت: «اجازه بده تا پدر و مادرم را برای خداحافظی ببوسم، آنگاه به دنبال تو میآیم.» ایلیا به او گفت: «بازگرد، مانع تو نمیشوم»
Explore اول پادشاهان 19:20
YouVersion uses cookies to personalize your experience. By using our website, you accept our use of cookies as described in our Privacy Policy
Home
Bible
Plans
Videos